پري صابري
نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر
ملانصرالدين شخصيتي افسانهاي در خاورميانه، ايران، تركيه و در تمام كشورهاي دور و برمان است. با اين حال خيلي به روحيه و نكته بيني ايرانيها نزديك است. ملانصرالدين با طنز مسائل را بيان ميكند و هم ميخنداند و هم درس عبرت ميدهد. او با طنز تمام نكته بينيهايي كه جامعه نياز دارد را ميگويد.او آميزهاي است از افكار و باورهايي كه يك ملت دارند. ملت ايران هم بذلهگوست و بذلهگويي جزو خصلتهاي قوم ايراني است و خود ما هم هميشه با بذلهگويي مطالب را بيان ميكنيم. من فكر ميكنم شايد ملانصرالدين شخصيتي است كه اين باورهايي كه در او بايگاني شده بر ملا ميكند و ميتواند كاملا ايراني بوده باشد. من دقيق نميتوانم بگويم اين شخصيت واقعا بوده و مثلا در فلان دوره زندگي ميكرده! من چنين اطلاعات دقيقي ندارم. ولي او شخصيتي جذاب است كه من دلم ميخواهد روزي آن را روي صحنه تئاتر بياورم.كارنامه كاري من هميشه درباره مسائل درام و دراماتيك بوده و خيلي دوست دارم نقاب خنده را هم كه تئاتر به ما هديه ميدهد، كار كنم. ما در تئاتر دو نقاب داريم: نقاب تراژدي و نقاب كمدي. اين دو نقاب در واقع بازگوكننده دو عضوي است كه خداوند در صورتمان قرار داده: چشمانمان و دهان. ما با چشمانمان گريه ميكنيم و با دهانمان ميخنديم. هردوي اينها براي سلامت و تعادل جسمي و فكري انسان لازم است.يك كمدي زماني واقعا جذاب و موثر ميشود كه خنداندن مردم فقط مكانيكي نباشد. ميتوان انديشه كسي را كه از موقعيتهاي اجتماعي خاص بهره ميگيرد به خنداندن وا داشت و از اين لحاظ او را وادار به تفكر كنيم. اين همان وقتي است كه كمدي مقام بالايي ميگيرد و اما در مورد اينكه اخيرا تركها ملانصرالدين را به خود منتسب ميدانند بايد بگويم كه تمام كشورهايي كه نزديك ما هستند سعي ميكنند اشخاص بزرگي را كه صاحب انديشهاند به خودشان نسبت دهند. به عنوان مثال جلال الدين رومي كه از آب و خاك ما بلند شده و سفر كرده و به تركيه رفته و در آنجا زندگي كرده، اينقدر برايش امتياز قائلند كه يكي از چهرههاي فرهنگي- ملي آنها شده. اما به هرحال اصل و نسب آن ايراني است و متعلق به ماست و ما نيز بايد براي اين شخصيت هايمان همين كارها را بكنيم، اما متاسفانه چنين نميكنيم.ملانصرالدين شخصيتي است كه ميتواند هم خيلي جذاب باشد و هم روحيه اين ملت را بازگو كند. حالا اگر افسانه هم باشد، افسانه ريشه در جايي دارد و بر باور و ذهنيات يك قوم شكل ميگيرد. مطلب ديگري كه من دوست دارم بازگو كنم اين است كه هميشه فكر ميكنند ملانصرالدين به واسطه اسمش –ملا- شخصيتي روحاني است و تئاتري كه من قرار بود اجرا كنم، به مضحكه گرفتن اين قشر از جامعه ميشد و بدينترتيب توجه لازم به آن نشد و درهايي كه من احتياج داشتم باز شود، باز نشد. اما من فكر ميكنم در قديم هركسي سواد داشت به او ملا ميگفتند و ملانصرالدين اصلا شخصيت روحاني ندارد. دوست دارم زماني اين ماركي كه به آن چسبيده برداشته و اين جريان به هر حال حل شود.